پارت ۲۶مافیای عشق

وقتی آب ریختن به صورت شوگا و جیمین گردن جونگکوک انداخت و جونگکوک فرار کرد و شوگا هم میره دنبالش و جیمین هم بهشون نگاه میکنه
جونگکوک: شوگا بخدا جیمین بهم گفت آب بریزم
شوگا: مگه هر چی جیمین میگه تو باید انجام بدی اگر دستم بهت نرسه (داد)

جونگکوک: غلط کردم شوگا دیگه تکرار نمیشه ( چشماشو بست و گفت )
شوگا: اینا باید قبلا اینکه آب بریزی نه الان

جونگکوک که چشماش بسته بود. و فرار میکرد و یهو خرد به یونا و افتادن
جیمین هم بلند شود و رفت پیششون
جونگکوک: اخ مگه حواست کو بچه
یونا: این باید من می گفتم نه تو تو به من خوردی الان از روم بلند شو میخوام برم

جونگکوک که چشماشو باز کرد و یونا رو دید که توی دلش : وای این دختر چقدر خوشگله ای کاش ماله من میشود
جونگکوک: ها ببخشید
و بلند شود
جونگکوک: میگم اه یونا میشه یک چیزی بگم
یونا : چی میخوای
جونگکوک: میگم ما امشب مهمانی داریم میشه تو هم با من هم بیای
یونا: چرا من اخ
جونگکوک: چون این مهمانی برای دختر ای خوشگل و جذاب
یونا که شک بهش وارد شود و گفت باشه شاید بیام
جونگکوک : پس شمارتو بهم بده که آدرس برام بفرست
یونا هم شمارشو بهش داد و یک تک تماسی بهش زنگ زده که شماره جونگکوک بیفته و رفت و جونگکوک به حاله خودش بود که شوگا پیش بود و گرفتش و با مشت میفته به جون جونگکوک و با لگد هم میزنه و جیمین هم نگاهشون میکنه و فیلم ازشون میگیره و میخنده
دیدگاه ها (۷)

خوب خوب خوب به نام خدا شروع میکنیم

جیمین داشت ازشون فیلم می گرفت که زنگ خورد و همه رفتن سالن ه...

پارت ۲۵ مافیای عشق

پارت ۲۴مافیای عشق

عشق مخفی پارت 4

پارت ۲۸خب خلاصه بگم که جیمین میتونه ات رو نجات بده و همه ی ا...

پارت 2جین:(چاقو رو میگیره)چرا میخوای بکشیش؟ هوسوک:به همون دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط